نقدی بر سخنان دکتر اباذری درباره مرتضی پاشایی
تفکرات ایشان همان تکرار حرف های متفکران مکتب فرانکفورت در نقد صنعت فرهنگی، موسیقی عوام پسند و سرزش جامعه توده وار است که سالهاست کسی به حرفهای بی پایه و انتقادی شان توجهی ندارد و در اروپا و آمریکا هم خریداری ندارد. هیچوقت هم راهکار نداده اند و فقط نقد یکجانبه و غیرمنصفانه داشته اند. اوضاع طوری هم شده که هابرماس در توصیف اینکه می گویند تنها بازمانده مکتب فرانکفورت است موضع می گیرد و خود را از آنها جدا می داند و عجیب است این حرفهایی که سالهاست پاسخشان را دریافت داشته اند و کسی در ایران همان حرفها را آن هم با توهین و بی احترامی بیان می کند.
صحبت های ایشان ناراحتم کرد و ای کاش همیشه فقط اکتفا می کردم به خواندن مقاله های ایشان و اسم خوبی که از آقای اباذری در ذهنم مانده بود.
در همین رابطه:
مصاحبه با خبرگزاری آریا درباره واکنش مردم در تشییع جنازه مرتضی پاشایی
جالب اینکه همین مردمی که به آنها توهین می شود آنها هم ایشان را تشویق می کنند! بخشی از سخنان دکتر یوسف اباذری جامعه شناس و استاد دانشگاه تهران را در ادامه بخوانید
« این آقایی که عکسش را اینجا زدهاند و چراغها را تاریک کردهاند، یک خواننده پاپ بود و پاپ در سیر موسیقی، مبتذلترین نوع موسیقی است .... کسانی میگویند موسیقی او را تحلیل نکن، چطور من میتوانم موسیقی کسی را که مرده است تحلیل نکنم؟ من دادهام یک موسیقیدان، فرمت موسیقی او را تحلیل کرده... مبتذل محض است! ما [موسیقی] پاپی داریم که پیچیده است. این سادهترین، مسخرهترین....و بدترین نوع موسیقی است. صدای فالش، موسیقی مسخره، شعر مسخرهتر. بنابراین من چطور میتوانم چنین چیزی را تحلیل نکنم؟»
اباذری در پاسخ به اعتراض کسانی که او را متهم به اهانت به خواستههای مردم کردند گفت: «بسیار خوشحالم که دارم توهین میکنم. برای اینکه این ملت نشان داده که باید بهش توهین بشود تا برود و بفهمد که شما نمیتوانید هم به این آقا گوش بدهید، هم به بتهوون گوش بدهید بعد هم تسکین بگیرید و بخوابید.»