دکتر حسین امامی

مدرس و پژوهشگر هوش مصنوعی، تحلیلگر شبکه های اجتماعی و مشاور روابط عمومی

آیا در تونس واقغا انقلاب توییتری رخ داد؟

یکشنبه سی ام آبان ۱۳۹۵
ادمین

آیا شبکه‌های اجتماعی می‌توانند کاتالیزور تغییرات سیاسی باشند؟

شاید درباره اینکه آیا رسانه‌های نوین و شبکه‌های اجتماعی می‌توانند منشا تغییرات عظیم سیاسی باشند مطلب زیاد خوانده باشید ولی این مطلب کمی قدیمی زیر از تحلیل های خوب و آموزنده است که خوانده ام. مطلب در سایت دویچه وله منتشر شده است.
 
اعتراضات گسترده در تونس که منجر به انقلاب در ساختار سیاسی این کشور شده، بحث‌های گسترده‌ای را در میان تحلیلگران رسانه برانگیخته است: آیا رسانه‌های نوین و شبکه‌های اجتماعی می‌توانند منشا تغییرات عظیم سیاسی باشند؟
 
بحث بر سر قابلیت‌های تکنولوژی‌های نوین اطلاعاتی و ارتباطی، از وبلاگ‌ها و وب‌سایت‌های گوناگون گرفته تا فیس‌بوک و توییتر و یوتیوب، و نقش آنها در معادلات سیاسی، پس از شکل‌گیری جنبش سبز و اعتراضات گسترده ایرانیان و بهره‌گیری خلاقانه آنها از شبکه‌های اجتماعی برای سازماندهی نیروهای سیاسی آغاز شد و بی‌تردید سال‌ها ادامه خواهد داشت.

برخی از تحلیلگران سیاسی از «تاثیر دومینویی» آن در جهان عرب سخن می‌گویند و معتقدند این انقلاب می‌تواند نقطه آغاز موج دموکراتیزاسیون در جهان استبدادزده و مستبدپرور عرب باشد. اما آنچه صاحب‌‌نظران بر سر آن بحث می‌کنند، تاثیر اینترنت و شبکه‌های اجتماعی آنلاین بر تحولات سیاسی بی‌سابقه‌ای است که در یک کشور آفریقایی رخ داده است.

 برخی آن را «انقلاب توییتری» می‌خوانند، گروهی آن را «انقلاب ویکی‌لیکس» می‌دانند، بعضی آن را «انقلاب رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی» می‌پندارند و گروهی دیگر با رد همه این فرضیه‌ها، آن را «انقلابی انسانی» می‌دانند و گروه‌های دیگر را «تکنو اتوپیایی» می‌خوانند؛ یعنی کسانی که نگاه ساده‌انگارانه و ایده‌آلیستی به تکنولوژی‌های نوین دارند.

 حکومت توتالیتر زین‌العابدین بن‌علی، سال‌ها در کنار سرکوب سیستماتیک مخالفان، با سانسور و فیلترینگ گسترده، ارعاب و بازداشت وبلاگ‌نویسان، سرقت اطلاعات و نفوذ به حریم خصوصی کاربران، تلاش کرد تا گردش آزاد اطلاعات در این کشور را کنترل کند. تونس در زمان حاکمیت بن‌علی، از نظر فیلترینگ و رهگیری فعالیت‌های کاربران، هم‌ارز چین و ایران ارزیابی می‌شود.

 طنز ماجرا اینجاست که او تبدیل به نخستین سیاستمداری شد که در آستانه سقوط دولت و گریختن از کشور، «آزادی اینترنت» را به عنوان وعده‌ای سیاسی مطرح کرد تا مخالفان سیاسی سرسخت را آرام کند، اما این بار خیلی زود دیر شده بود.

 گذار دیجیتال به دموکراسی؛ «ویروس آزادی» در آناتومی استبداد

 تردیدی در این نیست که حیات دیکتاتورها در گرو موفقیت آنها در کنترل گردش آزاد ایده‌ها و اطلاعات است. دیکتاتورها و تمامیت‌خواهان بهتر از هر کس دیگری می‌دانند که گردش آزاد اطلاعات چه آسیب‌ها و خطراتی را متوجه‌شان خواهد کرد و سانسور ابزار مقابله‌ی آنهاست.

 با ظهور اینترنت و گسترش شبکه‌های تلفن همراه، افزایش نفوذ شبکه‌های اطلاعاتی و جهان‌گیر شدن شبکه‌های اجتماعی آنلاین، بسیاری از معادلات به نفع ملت‌‌ها و به ضرر مستبدان تغییر کرده است.

 تکنولوژی‌های نوین اطلاعاتی و ارتباطی، خرده‌رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی در سطح جوامع بسیاری از جنبه‌های زندگی را دگرگون کرده‌اند. در هسته جوامع آگاهی‌بخشی را تسهیل کرده و به دایره‌ی همواره بزرگ‌شونده‌ای از مردم امکان دست‌یابی به گستره‌ی بزرگ‌تری از اطلاعات و آگاهی را بخشیده‌اند.

 اینترنت بزرگ ترین جهش تاریخی انسان در فراهم آوردن ابزارهای ابراز و ترویج اندیشه و بیان را رقم زده و از این طریق شهروندان را توانمندتر کرده است.

 در عمق جوامع، منزوی کردن مردم را دشوارتر کرده و همه شهروندان، حتی در کشورهایی که انسان‌ها به اندازه‌‌ی لازم و کافی حقوقی ندارند که مفهوم شهروند به آنها اطلاق شود، قدرت و امکانات لازم برای ایجاد منابع پویای جای‌‌گزین قدرت را به ارمغان آورده است. تکنولوژی، شجاعت بیشتری برای حضور در عرصه‌ی عمومی به مردم کشورهای توسعه‌نیافته و در حال توسعه که عموما زخم‌خوردگان دیکتاتوری‌اند، داده است. این تاثیرات گسترده همان چیزی است که برخی از تحلیلگران آن را با «ویروس آزادی» توصیف می‌کنند که به جان استبداد در همه جای دنیا افتاده است.

 اما آیا این تاثیرات آن‌چنان گسترده است که بتوان گفت اینترنت می‌تواند کاتالیزور تغییر، اصلاح یا حتی بانی انقلاب باشد؟ آیا شبکه‌های اجتماعی نارضایتی اجتماعی را به اعتراضات گسترده تبدیل کردند و تغییرات اجتماعی و سیاسی را به ارمغان آوردند؟ آیا تاثیر «مثلث برانداز توییتر، فیس‌بوک و یوتیوب» بزرگ‌تر از نارضایتی‌های سیاسی، اوضاع نابسامان اقتصادی یا حس فقدان امنیت اجتماعی است؟ آیا اینترنت می‌تواند آزادی و دموکراسی را هم‌چون یک ویروس کامپیوتری در همه‌جای دنیا بگستراند؟

 از زمان آغاز اعتراضات در تونس، در رسانه‌های داخلی این کشور به‌خاطر سانسور گسترده و فشارها و تهدیدات دولت، هرگز به این اعتراضات بهایی داده نشد و این توییت‌های فعالان آنلاین و کاربران عادی، ویدئوهای آپلودشده در یوتیوب و دیلی‌موشن، پست‌های وبلاگی و نوشته‌های فیس‌بوکی بود که مردم این کشور را در جریان رویدادهای سیاسی قرار می‌داد. ضریب نفوذ اینترنت در تونس ۳۳ درصد و ضریب نفوذ تلفن همراه ۸۵ درصد است.

 اینترنت؛ شمشیر دو دَم

 مخالفان استدلال‌هایی که موید تاثیر همه‌جانبه رسانه‌های نوین‌اند، به ناکامی اعتراضات در ایران به‌رغم بهره‌گیری خلاقانه از شبکه‌های اجتماعی اشاره می‌کنند. ایوگنی موروزوف‌، از پژوهشگران برجسته دانشگاه استنفورد و نویسنده مجله فارین پالسی می‌گوید: «اینترنت همان‌قدر که برای مخالفان سیاسی مفید است و به بازیابی سازمان از دست رفته سیاسی آنها کمک می‌کند، می‌تواند ابزاری قدرتمند در دست حاکمان و دولت‌های توتالیتر باشد. همان‌طور که در ایران دیدیم چه‌طور رهگیری فعالیت‌های کاربران، بسیاری از زحمات آنلاین و آفلاین مخالفان را بر باد داد.» هراس ایوگنی موروزوف از این است که تحولات سیاسی در تونس، فرجامی هم‌چون تحولات سیاسی سال گذشته در ایران داشته باشد.

 موروزوف از اولین کسانی است که از عبارت «انقلاب توییتری» برای توصیف اعتراضات سیاسی در مولداوی بهره گرفت، اما اکنون به جمع مخالفان سرسخت استفاده از چنین عباراتی پیوسته است. به اعتقاد او «به‌هم‌پیوستگی یا هم‌زمانی بهره‌گیری از رسانه‌های نوین و وقوع انقلاب، نمی‌تواند به این معنی باشد که این باعث وقوع آن شده است. «در مورد تونس باید گفت که توییت کردن و عکس گرفتن و ویدئو گذاشتن از اعتراضات در یوتیوب، آن‌‌طور که مثلا در مورد ایران دیدیم‌‌، موفق عمل نکرد و منجر به پوشش جهانی وقایع نشد، چون چهار هفته طول کشید تا اثری از این تحولات را در صفحه اول روزنامه‌های برجسته دنیا ببینیم.»

 جیلین یورک، پژوهشگر مرکز برکمن در دانشگاه هارواد، از زاویه دیگری به این ماجرا می‌نگرد. او معتقد است «تلاش برای نسبت دادن چنین انقلابی به هر عاملی غیر از تلاش و از خود گذشتگی انسان‌ها، بی‌‌حرمتی به محمد بوعزیزی و همه کسانی است که جان خود را در راه چنین تحولی باخته‌اند. محمد بوعزیزی پیکرش را به‌‌خاطر فیلتر بودن یوتیوب و فیس‌بوک به آتش نکشید. این نارضایتی‌های سیاسی و اقتصادی بود که با اراده‌ی انسانی در هم آمیخت و انقلابی را در قرن بیست‌ویکم رقم زد.»

 برخی از تحلیلگران رسانه هم معتقدند جهان مجازی دیگر بخشی جدایی‌ناپذیر از جهان واقعی است؛ بر آن تاثیر می‌گذارد و از آن تاثیر می‌‌گیرد. به اعتقاد این گروه، ‌«پیش کشیدن دوقطبی آنلاین و آفلاین و طرح این سوال که شبکه‌های اجتماعی آنلاین در شکل‌گیری این انقلاب نقش داشته‌اند یا نه، بی‌شباهت به این نیست که بپرسیم آیا انقلاب فرانسه کار مطبوعات چاپی بود، یا مثلا منشا انقلاب ۱۹۸۹ در لهستان تلفن بود؟»

 سایبر اکتیویسم و براندازی دیکتاتورها

 ایثان زاکرمن، از بنیان‌گذاران Global Voices و اندرو سالیوان، ستون‌نویس مجله آتلانتیک از نقش پررنگ شبکه‌های اجتماعی در تحولات سیاسی دفاع می‌کنند. به اعتقاد آنها «تغییر ملموس و واقعی در دنیا به ندرت رخ می‌دهد و حالا که رخ داده، مساله اساسی در ماجرای بحث‌برانگیز «انقلاب توییتری» این است که شبکه‌های اجتماعی و اکتیویسم آنلاین در سازماندهی و هماهنگی نیروهای مخالف موثر بوده‌اند یا نه؟ آشکار است که به‌رغم سانسور و فیلترینگ دولتی، موثر بوده‌اند و به همین خاطر به آن انقلاب توییتری می‌گوییم.»

 ایوگنی موروزوف اما در واکنش به آنها می‌گوید: « واقعیت این است که رسانه‌ها فهمیده‌اند در بوق و کرنا کردن «انقلاب توییتری» منتج به نتیجه خاصی نخواهد شد. موروزوف هم در مقابل این سوال کلیدی را مطرح می‌کند: «اگر امروز توییتر و فیس‌بوک وجود نداشتند، این انقلاب باز هم رخ می‌داد یا نه؟ اگر پاسخ مثبت است، به سادگی می‌توان گفت که تاثیر اینترنت آن‌قدر هم چشم‌گیر نبوده و نباید در مورد آن اغراق کرد.»

کلِی شیرکی، تئوریسین رسانه و از مدافعان قدرت سیاسی شبکه‌های اجتماعی، در پاسخ به موروزوف می‌گوید: «هیچ‌کس مدعی نیست که خرده‌رسانه‌ها می‌توانند انگیزه لازم برای خیزش را در مردم ایجاد کنند؛ بحث بر سر این است که این رسانه‌های نوین به مخالفان سیاسی و ناراضیان از دولت‌ها، امکان هماهنگ‌سازی و سازمان‌دهی فعالیت‌ها و اعتراضات را می‌دهند.» به اعتقاد او «شبکه‌های نوین ارتباطی نمی‌توانند مستقیما باعث برانگیختن خشم عمومی و وقوع انقلاب شوند، اما قطعا به تحقق آن کمک می‌کنند.»

 اما موروزوف می‌گوید: «نباید بیش از حد به موضوع تاثیر اینترنت بر تحولات غیرمنتظره سیاسی پرداخت. تجربه ایران نشان داده است که با حساس‌تر شدن دولت‌های خودکامه به این موضوع، اصلاح و تغییر شرایط برای کسانی که در داخل آن کشورها زندگی می‌کنند دشوارتر می‌شود.»

 شبکه‌های آنلاین و رعشه بر اندام توتالیترها

 گذشته از بحث‌هایی که در میان تحلیلگران و پژوهشگران در جریان است، بد نیست نگاهی هم به واکنش توتالیترها بیاندازیم. از واکنش رسمی سرهنگ معمر قذافی، رهبر لیبی، می‌توان فهمید که رویدادهای تونس، صرف‌نظر از عباراتی که برای توصیف آن به‌کار گرفته می‌شود، لرزه بر اندام دیکتاتورهای توتالیتر جهان عرب انداخته است.

 او در تصاویری که با هدف «نصیحت مردم تونس» ضبط و از شبکه دولتی لیبی پخش شد، گفته است: «شما واقعا به اینترنتی که هر دیوانه‌ای، هر مست لایعقلی، هرچه می‌خواهد می‌تواند در آن بنویسد اعتماد دارید؟ چه‌طور ممکن است؟ آیا باید به همین سادگی آنچه در اینترنت می‌آید را باور کنید و قربانی شوید؟ آیا این درست است که ما قربانی فیس‌بوک و یوتیوب و کلینکس شویم؟» البته منظور جناب‌سرهنگ از «کلینکس» همان ویکی‌لیکس بود.

 او می‌گوید: «اینترنت دارد به ما می‌خندد و کشورهایمان را ویران می‌کند.»

 احسان نوروزی - تحریریه: یلدا کیانی

  Großansicht des Bildes mit der Bildunterschrift: آیا شبکه‌های اجتماعی می‌توانند کاتالیزور تغییرات سیاسی باشند؟

دوره آنلاین: آسیب شناسی شبکه های اجتماعی

جمعه بیست و هفتم آذر ۱۳۹۴
ادمین

کارگاه آموزشی آنلاین

آسيب شناسي شبکه هاي اجتماعي مجازي 

به مدت 8 ساعت و در طول 4 جلسه

به صورت هفتگی جمعه ها

از تاریخ 94/09/27 لغایت 94/10/25

از ساعت 12-10 صبح

توسط دکتر حسین امامی برگزار می گردد.

برای ثبت نام در این دوره، از طریق اینجا وارد شوید.

چون کلاسها به صورت آنلاین برگزار می شود باید نرم افزارهای مربوطه مانند adobe connect روی سیستم شما نصب باشد.

جنانچه تاکنون موفق به ثبت نام نشدید جلسه ضبط شده برگزار شده، آرشیو و در دسترس قرار دارد

بایدها و نبایدها برای حضور موفق در شبکه‌های اجتماعی

دوشنبه دوم دی ۱۳۹۲
ادمین
حضور موفق در شبکه‌های اجتماعی همیشه آسان نیست. اما نکات ریز و درشت ساده‌ای هست که با رعایت آن‌ها می‌توان کاربر موفق و کاربلدی محسوب شد. بعضی از این نکات را که دویچه وله به نقل از مجله "تایم" انتخاب کرده است، مرور می‌کنیم.

دیگر کاربر تازه وارد شبکه‌های اجتماعی محسوب نمی‌‌شوید، حالا چند وقتی هست که عضو یکی دو شبکه‌ی اجتماعی شده‌اید. گاهی استاتوس می‌نویسید، گاهی مطلبی را با دوستان خود به اشتراک می‌گذارید و گاه مطلبی را بازنشر می‌دهید. اما حس می‌کنید انگار در شبکه‌های اجتماعی غریبه‌اید، انگار هنوز قواعد نانوشته‌اش را در حد دیگران بلد نیستید.


نشریه‌ی معتبر "تایم"، ۶ نشانه را دسته‌بندی و معرفی کرده است و می‌گوید اگر دست‌کم یکی از این نشانه‌ها درباره‌ی شما صدق می‌کند، شما هنوز به زیروبم شبکه‌های اجتماعی وارد نیستید و کاربر واردی به حساب نمی‌آیید.

- پنج استاتوس آخر شما همه نقل قول است

اگر ایده‌ی شما از فعالیت در شبکه‌ی اجتماعی این است که مدام جمله‌های حکیمانه یا جالب از بزرگان و چهره‌های معروف را نقل‌قول کنید، شما اصلا هدف و فلسفه‌ی شبکه‌ی اجتماعی را درک نکرده‌اید.

نقل قول از گفته‌های دیگران معنایش "ارتباط‌" نیست. تصور کنید در زندگی واقعی خود مدام راه بروید و در مکالمه با افراد به جای بیان نظر و عقیده خودتان، مدام از دیگران نقل قول کنید. دیگران درباره شما چه فکری خواهند کرد؟ جز این‌که بگویند این فرد در ارتباط گیری کاملا ناموفق و عجیب و غریب است و شاید حتا به شما توصیه کنند سری به روان‌شناس بزنید!


شبکه‌ی اجتماعی هم از این نظر چندان تفاوتی با دنیای واقعی ندارد. قبل از انتشار استاتوس‌هایی از این قبیل، اول از خودتان بپرسید آیا در عالم واقع، چنین جمله‌ای در مکالمه و ارتباط چه معنایی دارد؟

- آخرین باری را که با کسی در شبکه‌ی اجتماعی "مکالمه" داشته‌اید، به یاد نمی‌آورید

این شاید مهم‌ترین نشانه باشد که شما قواعد شبکه‌ی اجتماعی را بلد نیستید. شبکه‌ی اجتماعی برای ارتباط، گفت‌وگو و بحث شکل گرفته است. اگر چیزی می‌نویسید که جز خودتان کسی سر در نمی‌آورد یا حتا رغبت نمی‌کند که از شما بپرسد منظورتان چیست، باید فعالیت‌های خود را بازبینی کنید.

فراموش نکنید که در شبکه‌ی اجتماعی قرار است "اجتماعی" باشید. درست است که هرکس می‌تواند به شیوه‌ی خود از شبکه‌ی اجتماعی استفاده کند، اما یادمان نرود که شبکه‌های اجتماعی قرار است ابزاری باشد که تجربه‌ها و نظرات شخصی ما به تجریبات و نظریاتی آنلاین و تکامل یافته در بحث و گفت‌وگو با دیگران بدل شود.

بهتر است در شیوه‌ی نوشتن استاتوس‌ها و کامنت‌های خود دقت کنید تا به شکلی باشد که دیگران را نیز تشویق به نظردادن و گفتگو کند.


- اگر فقط درگیر بحث‌های سیاسی و مذهبی می‌شوید

شبکه‌ی اجتماعی تنها برای بیان نظرات سیاسی و مذهبی شما نیست. اگر فقط درباره‌ی عقاید سیاسی و مذهبی یا مخالفت با دیگر عقاید سیاسی و مذهبی می‌نویسد، شما باز هم فلسفه‌‌ی "ارتباط" در شبکه‌ی اجتماعی را به درستی متوجه نشده‌اید.

بیان مداوم نظرات سیاسی و مخالفت‌های مذهبی شما در فیس‌بوک یا دیگر شبکه‌های اجتماعی، به تدریج بسیاری از دوستان‌تان را آزار خواهد داد.

رمز حضور موفق در شبکه‌ی اجتماعی، انتشار نوشته‌ها و به اشتراک‌گذاشتن مطالب متنوع است. هیچ کس علاقه‌مند صفحه‌ای نمی‌شود که از بالا تا پایین درباره‌ی مخالفت مذهبی یا باورهای سیاسی شخصی است.


- آخرین باری که توئیتر یا فیس‌بوک خود را به‌روز کردید، به یاد نمی‌آورید
"تداوم حضور" یکی از کلیدهای اصلی حضور موفق و حرفه‌ای در شبکه‌ی اجتماعی است. در این تداوم حضور باید مراقب باشید که از آن سوی بام هم نیفتید و دچار بیش‌فعالی نشوید.

فراموش نکنید که مفهوم "زمان" در شبکه‌ی اجتماعی سریع‌تر از جهان واقعی است. اگر سه ماه استاتوس فیس‌بوک تازه‌ای ننویسید، معادل سه سال جهان واقعی محسوب می‌شود. اگر سه ماه است توئیتر خود را به‌روز نکردید، وضع از این هم بدتر است و مثل این است که ۶ سال فعالیتی نکرده‌اید.

شبکه‌ی اجتماعی باید زنده و فعال و پویا باشد. اگر تداوم حضور نداشته باشید، بسیاری از دوستان شما خیال می‌کنند مرده‌اید! و در واقع هم اگر سه ماه یک بار هم صفحه‌ی خود را به‌روز نمی‌کنید، در دنیای دیجیتال مرده محسوب می‌شوید!

- اگر توئیت‌های شما بازنشر داده نمی‌شود
اگر توئیت‌های شما در "توئیتر" بازنشر (ری توئیت) نمی‌شود، معنایش روشن است: شما بلد نیستید با امکان ۱۴۰ کاراکتر در توئیتر، مطلبی که به درد دیگران هم بخورد، منتشر کنید.

در توئیتر نباید فراموش کنید که شما نیز باید مطالب دیگر کاربران را ری توئیت کنید. بده و بستان قاعده‌ی اصلی شبکه‌های اجتماعی است.

- اگر تعداد فالوئرهای شما افزایشی ندارد
این اتفاق هم هشداری است که شما رموز حضور موفق و جالب در شبکه‌ی اجتماعی را بلد نیستید. صفحات کاربرانی که حضور موفق، لایک‌ها و فالوئرهای چشمگیری دارند را با دقت نگاه کنید. راه خوبی است که ایده بگیرید شبکه‌ی اجتماعی مناسب چه موضوعاتی است.

نگاه به رسانه های اجتماعی هشداردهنده باشد نه بازدارنده

شنبه چهارم آبان ۱۳۹۲
ادمین
به اتفاق جناب آقای دکتر علی اکبر جلالی، پدر فناوری اطلاعات ایران در همایش کسب و کار در فضای مجازی همسفر مشهد بودم. ایشان خیلی باصفا، متواضع، خوش بیان و صمیمی و دوست داشتنی اند. خبر زیر که به نسبت خبر کامل تر و صحیح تری بود را از سایت قدس آنلاین انتخاب کردم. از خبرنگار محترم و برگزارکنندگان این همایش سپاسگزارم.

-----

دکتر حسین امامی گفت: نگاه بد بینانه به رسانه های اجتماعی باید هشدار دهنده و حمایت کننده از کاربر باشد، نه بازدارنده و محدود کننده آن.

به گزارش روزنامه قدس، این پژوهشگر رسانه‌های نوین و مدرس دانشگاه در همایش کسب و کار در فضای مجازی که در دانشگاه آزاد مشهد برگزار شد تصریح کرد: رسانه ها خصوصا رسانه ی ملی به آموزش و فرهنگ سازی استفاده از رسانه های اجتماعی و معرفی ویژگیهای آنها بپردازند و بیش از این عامل عدم آگاهی مردم از مزایای رسانه های اجتماعی نشوند.
دکتر امامی افزود: یونسکو شعاری دارد تحت این عنوان که خروجی هر شخص از دانشگاه  به جای یک شخص باید یک شرکت باشد. یعنی باید هر فارغ التحصیل توانمندی خود را چنان گسترش دهد که بتواند خدمتی در قالب شرکت ارایه نماید. زمینه این کار در حوزه آی تی در ایران باز است و بر همین اساس از دانشجویان مخصوصا دانشجویان رشته های فنی انتظار می رود به سمت شرکتی شدن حرکت کنند و رسانه های اجتماعی زمینه رسیدن آنان به این هدف را فراهم کنند.

وی با بیان اینکه قدرت رسانه های اجتماعی موجب رشد کسب و کار می شود گفت: گرچه داشتن وب سایت ها الزام است ولی کافی نیست چرا که سایتها برای یک کسب و کار مانند کتاب است اما یک کسب و کار در رسانه های اجتماعی مانند گفتگو است، چرا که گفتگویی چندنفره، غیررسمی، صمیمانه تر و به روز رسانی بیشتری  دارد.